#بی_هوا_دلسپردم_پارت_75
من:من گشنمه
شيوا:منم همينطور
مامان داخل يه بشقاب چندتادونه کباب بهمون دادوگفت:بياين بخورين
مواظب باشين نسوزين داغه
من:چشم
عين وحشياميخوردم
بابا:خانوماسفره رو بندازين
زندايي:دختراپاشين کمک
شيوا:چشم
منوشيوا سفره رو انداختيم همه چيوآماده کرديم
مامان:پسرابياين شام
شروين:چشم اومديم
مث اينکه همه گشنشون بودباميل ميخوردن منم عين اين هيچي نخورده هابودم دوتابشقاب برنج و کباب خوردم تابالاخره سيرشدم
دستاموشستم رفتم سرگوشيم
رفتم توگروهي که ترسازده بود داشتن چت ميکردن
من:سلام
romangram.com | @romangram_com