#بی_هوا_دلسپردم_پارت_59


پس بريم من آرايشموتمديدکنم

شروين:جان؟؟؟تمديدکني؟؟؟غلط ميکني توووچش سفيد

من:هوي چته اصلا بتوچه خودش ننه باباداره

شروين:منم داداششم اجازه نميدم آرايشم هنوزروصورتش

هست احتياج به تمديدنيست

روهام:تودخالت نکن رها

شيوا:خوشم نميادتوجمع بامن همچي برخوردکني گفته باشم ميرم به باباميگم دفعه آخرت باشه الانم به توربطي نداره

من:ايول باباهاهمه پشت دخياشونن

شيوا:اهوم بريم

رفتيم تواتاق شيواباپررويي بدون اجازه رفت ازلوازم آرايشم استفاده کرد

منم يه مانتومشکي بلندجلوباز بايه شلوارلي جين و شال مشکي پوشيدم آرايش کردم و باهم رفتيم بيرون

شروين و رهام تاماروديدن بلندشدن و حرکت کردن

من:وايسين ببينم

به مامان اينانگفتينا

مامان:چيونگفتن؟کجابسلامتي؟

شيواتامامان و ديد دوييدبغلش کردو گفت:سلام خاله جونم

romangram.com | @romangram_com