#بی_گناه_محکوم_شدیم_پارت_56


- الو

چه چیزی باید می گفت ، باز صدای مادرش بلند شد

- الو

ارتباط قطع شد ، ولی آسمان جرات نداشت ، چه می گفت ؟ مرد پلیس به آسمان نگاه کرد و با پوزخندی چندش آور پرسید

- پس چی شد ؟

آسمان نگاهی سرد و لرزان به او انداخت و باز شماره را گرفت ، اینبار بعد از 2 بوق صدای مادرش را شنید

- الو

آسمان آب دهانش را قورت داد با صدای لرزان و ترسیده گفت:

- مامان

سکوتی درون گوشی تلفن پیچید ، آسمان منتظر بود که صدای متعجب مادرش را شنید

- آسمان ؟!

- مامان

و بغضش شکست و به گریه افتاد ، صدای نگران مادرش بگوشش رسید


romangram.com | @romangram_com