#بناز_پارت_95
: لازم نکرده بهتر بره از دل ترابی در بیار بخاطر اینکه من مجبور شدم با اون درگیر بشم .
آرش حرف های من و به کیومرث زد و اون فقط عذرخواهی کرد .
آرش : خوب دیگه مزاحمت نمیشم
: خداحافظ
آرش : بناز
: چیه
آرش : آشتی دیگه
: باید فکرهام و بکنم
آرش : فکر کردند چقدر طول می کشه
: وقتی یک راهی پیدا کنم با ترابی آشتی کنم
آرش : اون با من کاری می کنم که خودش بهت زنگ بزنه
: نری باز بزنیش
آرش : نه بابا
: راستی پات چطوره
آرش : خوب ، چیزی نشده
: مراقب خودت باش ، حد خودتم بدون ما فقط یک دوست ساده ایم نه چیز دیگه
آرش : بله می دونم یک دوست نه چیز دیگه
romangram.com | @romangram_com