#به_من_بگو_جذاب_پارت_5


"مقایسه ی عادلانه ای نیست. تو داشتی توی کارهای خیریه فعالیت می کردی که دقیقا سکوی پرتاب برای میلیونر شدن نیستن."

با این وجود لوسی توانایی حمایت از خودشو داشت کاری که مگ هرگز از پسش برنیومده بود. اون به بهانه ی مطالعه ی مسائل محیطیِ محلی و تحقیق در مورد صنایع دستی بومی ولی در حقیقت برای خوش گذرونی، سرگرم سفر به جاهای دور افتاده بود. عاشق پدر و مادرش بود ولی از اینکه تحریمش کرده بودن ناراحت بود. چرا حالا؟ شاید اگه وقتی بیست و یک سالش بود نه سی سال، این کارو می کردن این اندازه احساس یه بازنده رو نداشت.

لوسی چونه ی کوچولوشو به لبه ی بالش تکیه داد که باعث شد دو طرف گونه هاش بپوشونه و گفت:

"پدر و مادرم می پرستنش، و خودت می دونی اونها در مورد پسرهایی که تا حالا باهاشون قرار گذاشتم چی فکر می کنن."

"لاقل اونها به اندازه ی پدر و مادر من خیلی واضح نفرتشونو نسبت به دوست پسرهات نشون نمیدن."

"به خاطر اینکه تو با نخاله ترین آدمای دنیا قرار میذاری."

مگ نمی تونست در این مورد بحث کنه.آخرین نخاله هایی که باهاشون قرار گذاشته بود یه موج سوار دیونه بود که توی اندونزی دیده بودش و یه مربی قایقرانیِ استرالیایی که مشکل جدی کنترل عصبانیت داشت. بعضی زن ها از اشتباهاتشون درس می گرفتن ولی مگ اینطور نبود.

لوسی بالش رو کنار انداخت و ادامه داد:

"تد وقتی بیست و شش سالش بوده با اختراع یه سیستم نرم افزاریِ هوشمند که به جلوگیری از اسراف برق تو جامعه کمک می کنه کلی پول درآورده. یه گام بزرگ به سمت ایجاد یک شبکه هوشمند ملی. حالا فقط کارهای مشاوره ای که می خواد رو انتخاب می کنه. وقتی خونه است یه ماشین فورد قدیمی با سلول سوختِ هیدروژنی رو که خودش ساخته می رونه همراه با سیستم خنک کننده ی خورشیدی و کلی چیزهای دیگه که من ازشون سر درنمیارم. می دونی تد چند تا امتیاز ثبت اختراع داره؟نه؟ خوب من هم نمی دونم ولی مطمئنم تمام خواروبار فروشی های شهر هم می دونن.از همه بدتر اینکه هیچی عصبانیش نمی کنه، هیچی!"

" به نظر میاد عیسی مسیحه فقط پولدارتر و سکسی تره."

"مراقب باش مگ.تو این شهر شوخی با عیسی مسیح ممکنه باعث بشه بهت تیراندازی کنن.هیچ وقت این همه طرفدارِ وفادار که مسلح هم هستن، جایی ندیدی."

چهره ی نگران لوسی نشون می داد که دلواپس کشته شدن خودشه.

باید به زودی برای تمرین می رفتن و مگ داشت وقتشو برای موشکافی از دست می داد.پرسید:

"رابطه ی سکستون چطوره؟به طور اعصاب خورد کنی در مورد جزئیات رابطتون خساست به خرج دادی، به جز اون سه ماه مهلت احمقانه ای که برای رابطه نداشتن بهش اصرار داشتی چیز دیگه ای بهم نگفتی."

romangram.com | @romangram_com