#باورم_شکست_پارت_76

- آی آی آی یادت باشه با حاج خانم ما شوخی نکنی.
خنده اش را بی هوا آزاد کرد و سرخوشانه خندید و متوجه نگاه خیره ی امیر آراد به خود نشد . با راحتی خیال سوار ماشین شد و از آنجا دور شد.

- کجا سیر میکنی؟
خودش را سریع جمع کرد و با ابروه های در هم نگاهش کرد.

- جناب تابان رو از کجا میشناسی؟
- آره خب، کوچه علی چپ آب و هواش بهتره
- سوار شو امیر آرمان.
لحن محکمش راه هر لودگی بیشتری را بست و بی کلامی بیشتر سوار شد . اقتدار امیر ارسلان و آرامش ذاتی نرگس همه و همه در امیر آراد نمودار بود. اما شر و شور بودن امیر آرمان همه را به یاد سارا می انداخت.

- خب؟
سرش را گیج به سمتش چرخاند و نگاهش کرد.


romangram.com | @romangram_com