#باورم_شکست_پارت_124

- می بینم که کمال همنشین اثر کرده.
- من همونم.
- خب البته دست راستت مونس جون باشه و دست چپت من، کمی هم دیر راه افتادی.
- مونس جون سراغت رو می گرفت.
- آخ ، الهی من دورش بگردم. احتمالاً نگران صدای زنگ گوشی تو شده.
- موضوع دقیقاً همینه.
- زنگ می زنم از دلش در میارم.
تا خود شب هم حرف برای گفتن داشت. اصلاً دایره ی لغاتش کم و کسری نداشت.


- خواستم ببینم حالت خوبه که بحمدلله محقق شد.
- دختر همسایه بالاخره کار خودشو کرد.
دختر همسایه ،همان لیلی بیچاره بود که بعد از مدتها بالا و پایین کردن و و مشق عاشقی، بالاخره قرار بود به مراد دلش برسد و تک عروس خانواده ی احمدی شود.


romangram.com | @romangram_com