#باورم_شکست_پارت_106
- خب راست میگم دیگه.
اصلاً اسم به این خوبی. آرزو دیوانه شده بود؟ اسم چه ربطی به رسم دارد. تازه اسم این بیچاره که بد نبود. باز هم حساس بازی هایش عود کرده بود و بهانه می تراشید. امین را به شدت دوست داشت ولی اطرافیان امین را ...
لبخندی به حسادت خواهرانه اش زد و دست آرزو را در دست گرفت.
- اینا طبیعی. احساس میکنی با ازدواج این دو تا، امین ازت دور میشه.
- امین از من دور نمیشه.
- پس دلیلی برای نگرانی وجود نداره.
- لیلی دختر بدی نیست اما خب بالاخره مناسبت ها که عوض بشه ممکنِ...
- قصاص قبل از جنایت نکن.
- امیدوارم کارم به گیس کشی نرسه.
جمله اش در نهایت خونسردی بود و قیافه اش کاملاٌ جدی . خدا آخر و عاقبت این ازدواج را ختم به خیر کند. سالی که نکوست از بهارش پیداست..
- تو خسته نمیشی از نسکافه؟
- مگه کولش میکنم؟
romangram.com | @romangram_com