#باران_بی_قرار_پارت_59


کارن وسحرخشنوداز،ازسرگیری رابطه ی کلاله وسوشاازآنهابه گرمی استقبال

کردند...همه خانواده خوشحال بودندازاین دورهمی بعدازچندسال...پدرکلاله باتحسین وتشکروقدردانی به کلاله گفت:

_ خیلی خوشحالم کردی کلاله جان،این بهترین کاربود

وبابغض وشرمندگی اضافه کرد:

_ امیدوارم منوببخشی

کلاله گونه پدرش رابوسیدوگفت:

_ این حرفونزن بابایی این شمایی که بایدمنوبخشی

کارن پیشانی کلاله رابوسیدوآنهارابه داخل دعوت کرد.

***

سحر_ بزارباران امشب اینجابمونه،بدخواب میشه بخوای هی جابجاش کنی

کلاله دودل گفت:

_ می ترسم نصف شب بیدارشه گریه کنه نزاره شماهم بخوابید

کارن باخنده گفت:

_ اینقدرشیطونی کرده که مطمعنم اززورخستگی تاخودصبح تخت می خوابه

romangram.com | @romangram_com