#بر_خاک_احساس_قدم_میگذارم_پارت_1
[هانــا..:نامی کردی به معنی پناه،امیدو نفـــس.]
[ارسـام..:زورمــند، پسر اریــارمــنه وپدر ویشتاسـب از خاندان هخامنشی.]
[فرنــود..: برهـــــان ، دلیــــل.]
مقدمه:
روزها و شبها درون دلت مشغول کنکاش ذره ای عشق بودم
ولی خالی بودن دلت از آنچه به دنبالش بودم بی رغبتم کرد برای ادامه ی واژه "زندگی"..
بی میل به آینده مینگرم , پیش رویم را . . ولی جز خروار ها خاک چیز دیگری نبود
روبرویم کپه ها خاک بود که سیاهی ذراتش میشکاند شیشه اشکم را
امــا شروع به چنگ زدن کپه های سر راهم کردم
تا بنگرم پیش رویم را. .
و برسم به آخرین خواسته دلم . .
ولی اکنون که در خاک چنگ میزنم .. خواسته دلم را گم میکنم درون خاک های سرد و خاموش . . !
میروم تا .. ناگاه . .
نوری نگاه نا امیدم را متفکر میکند..
romangram.com | @romangram_com