#باغ_پاییز_پارت_22
بهار این باد عنان از کف داد و در حالی که میخندید گفت:
-دختر تو چرا اینقدر بدجنسی . همچین زشت هم نیست طفلک ...
-برو بابا . اما اگه قیافه نداره پول که داره . ادم بابای پولدار داشته باشه قیافه میخواد چی کار؟
بهار دستم رو گرفت و گفت:
-ببین اونایی که نه پول دارن نه قیافه چی کار میکنن پس؟ برو خداتو شکر کن که اون موقع تو عقل داشتی و خودت رو خوش قیافه انتخاب کردی .
ذوق کردم و گفتم:
-حالا هی بیا زیر بغلم هندونه بزار . در ضمن سوسکه به بچه اش میگه قربون دست و پای بلوریت برم من ...
وقتی ین رو گفتم بهار چنان زد زیر خنده که همه افراد تو سالن یهو ساکت شدند . با وحشت سر بلند کردم و دیدم همه دارن ما رو نگاه می کنن .اگه آبجی بزرگترم نبود همچین میزدم تو سرش که از جاش بلند نشه .بهار با خجالت سر پایین انداخت و در همون حال به من گفت:
-خدا خفت کنه .آبرومون رفت .
romangram.com | @romangram_com