#بچه_مثبت_پارت_84


- اين مسخره س که من عاشقت شدم و قصد دارم کاري کنم که تو ...

- بسه تو رو خدا. من نمي خوام کاري که دوست ندارم انجام بدم.

- خيلي خب راجع به کيش اومدن اصراري ندارم؛ اما مي خوام بدونم واقعا داري با دوستات مي ري مشهد؟

- آره، من و يلدا و احتمالا شقايق.

- و اين مشهد رفتنت به خاطر شرط بندي بچگانت که نيست؟

با حرص بهش توپيدم:

- نخير، ضمنا اگه سوالاتت تموم شد شرت رو کم کن مي خوام بخوابم.

خنديد و لپم رو کشيد و گفت:

- اخما و فحشاتم نانازه!

- عق! برو بيرون بچه پررو.

- اکي هاني، باي.

با رفتن آرشام از اتاقم نفس آسوده اي کشيدم و فکر کردم حالا با قضيه مشهد چه کنم؟





***





- حالت خوبه ملي؟


romangram.com | @romangram_com