#بچه_مثبت_پارت_71

رو به سوسن گفت:

- خانم کجان؟

- حمامن.

بابا برای خودش لقمه ای گرفت و خورد.

غذام رو تموم کردم و بلند شدم.

بابا رو به من گفت:

- بشین ملیسا.

با تعجب نشستم و گفتم:

- بله؟ با من کاری داری؟

- این استادتون کی بود؟

- کی؟

- همون که امروز باهاش بحثت شده؟

-کی بهتون گفته؟ خب معلومه اون کوروش دهن لق!

- نگرانت بود. گفت تلفن همراهت و تلفن اتاقت رو جواب ندادی، ناراحت بودی و اعصابت خرد بود، بعدم ماجرا رو تعریف کرد.

- خیله خب، حالا اسمش رو واسه چی می خوای؟

- خب معلومه، می خوام یه درس حسابی بهش بدم.

- لازم نکرده پدر من، من خودم از پس خودم برمیام.

- اگه برمی اومدی که مثل بچه ها قهر نمی کردی بیای خونه.

- حالا هر چی، نیازی نمی بینم شما خودتون رو درگیر این موضوع کنید.

romangram.com | @romangram_com