#بچه_مثبت_پارت_4
شقایق که قصد داشت بلند شه گفت:
- خدایی خیلی پسر آقاییه.
رو به شقایق با حرص گفتم:
- چیه؟ نکنه پسندیدیش؟
- اولالا، تصور کن شقایق و متین، فتبارک ا... احسن الخالقین.
- شقی بپا بیرون که می رین رو کفشت ضربدر بزنی تا تو رو با دخترایی که کفشاشون شبیه کفشتن اشتباه نگیره. احتمالا از خونه هم بیرون نمیای مبادا یه مورچه نر نگات کنه.
شقایق با بی خیالی همیشگیش گفت:
- کم زر بزن. پاشو ببینم چطور می خوای استاد رو امروز راضی کنی؟
رو به شقایق گفتم:
- خودت زر می زنی. می دونی چیه؟ تو حسودیت میشه متین جونت فقط به کفشای من نگاه می کنه نه تو.
شقایق گفت:
- فعلا که داره ما تحت تو رو می سوزونه.
- بی ادب! اصلا می دونی چیه؟ همین جا اعلام می کنم این بچه مثبت رو هم به کلکسیون دوست پسرام اضافه می کنم.
- نمی تونی ملی، من باهات شرط می بندم.
- می تونم، خوبم می تونم. اگه من اون رو خر کردم، پسرا باید موهای خوشگلشون رو از ته بزنن و دخترا هم یک هفته با چادر بیان دانشگاه.
شقایق با سرخوشی گفت:
- اگه تو باختی چی جیگر؟
- من، من ...
romangram.com | @romangram_com