#آوای_عشق_پارت_87


نباید چیزی میگفتم

منو اصلا نمیبینی

با اینکه روبه روت هستم

دارم پاک میرم از یادت

داری پاک میری از دستم

دارم پاک میرم از یادت

داری پاک میری از دستم





خدایا خودت کمکم کن که توی این سفر دیوونه نشم با این دوتا دیوونه و به طرف پله ها حرکت کردم ...





سیــاوش





بعد از تموم شدن اهنگ بلند شدم و سعی کردم یکم سرو وضع نامرتبمو درست کنم ... اوا حتی حاضر نشده بود یه شب کامل توی اتاق کنار من بخوابه چه برسه به اینکه بخواد بهم توجه کنه یه دستی به موهام کشیدم و در اتاق رو باز کردم..حتما اوش فکر کرده اوا ازم عذرخواهی کرده که گذاشتم بیاد بیرون شایدم اوا بهش گفته معذرت خواهی کرده هرچند که من ازش توقع معذرت خواهی نداشتم و ندارم چون خودم بهش گفتم هیچ وقت ازم واسه کارا و بلاهایی که سرم میاره معذرت خواهی نکنه دیشب مطمئن بودم حتی اگه یه ببخشید از دهنش خارج بشه دیوونه میشدم..نمیدونم کی یه دختر بچه تونست اینقدر زود و سریع به قلبم پا بذاره و حتی اینقدر منو روی کارا و حرکاتش حساس کنه ... فکر کنم زیادی توی اتاق موندم..در و باز کردم و از اتاق زدم بیرون..با رسیدنم به پایین پله ها از چیزی که میدیدم یه لحظه حس کردم خون توی رگ هام یخ بست و من قادر به هیچ حرکتی نبودم..نه خدایا اوا فقط مال منه..خدا امتحانم یه حدی داره چرا میخوای کاری کنی که اون یه ذره امید ته قلبمم به پوچ تبدیل بشه ؟ ..بشه توهم..بشه خیال بافی..بشه همون افکار دخترونه ایی که روزی با دوستام مسخرشون میکردیم و میگفتیم الان اسم بچشم انتخاب کرده و منتظر به ئنیا اومدنشه ... خدایا چرا باید اوا کنار کیان بشینه و دست تو دست هم باهم بخندن ؟ ..خدا مگه اون دستا سهم من نیست ؟ ..خدایا تو که شاهدی من اوا رو به دلم..به قلبم..به کل وجودم قول دادم نذار جلوی خودم شرمنده بشم..نذار مامانم بگه پسرم شکست عشقی خورده..خدایا نذار مثل دخترا با هر حرکت منفی اوا پیش خودم خیال بافی کنم و با هر حرکت مثبتش بگم واسه خر کردنه منه ...

- سیاوش..مادر صبحت بخیر..چرا اونجا وایستادی بیا بشین عزیزم..


romangram.com | @romangram_com