#آوای_عشق_پارت_85


- اوه اوه ... بیخیال داداشی منکه میدونم تو خرت از پل گذشت دیگه زن نمیشناسی که ولی هنوز خرت روی پله داری اینجوری میکنی ...

اوش با همون اخمش یه پشت گردنی بهم زد که حس کردم از ناحیه گردن ناقص شدم..

- تو بیجا میکنی رازای منو رو میکنی اصلا کی بهت اجازه داد بیای بیرون هوم؟!

اوخ اوخ..الان ضایعم میکنه کهههههه ... با چشم و ابرو به جمع اشاره کردم که انگار خودش چیکار کرده و زود خودشو جمع و جور کرد ...

- خیله خب حالا پاشو برو صوتتو بشور حالم بهم خورد ...

با دستام دوتایی زدم تو سرم ... یعنی اوا هوار هوار خاک رو سرررررت اخه دختره کثیف تو چرا نرفتی سر و صورتتو بشوری احمق؟ ... با این حرف اوش و حرکت من حالا توبت من بود که بشم سوژه خندشون ... سریع پریدم بالا و خودمو انداختم توی دستشویی ... بعداز تموم شدن کارم رفتم توی اتاقم..یه نگاه به اطراف انداختم که یادم اومد دیروز چمدونم رو نیوردم پایین از ماشین ... اه گندم بزنن که الان تمام لباسام چروک شده ... دوباره رفتم پایین و به اوش گفتم بره چمدونم رو بیاره و جالب اینجا بود که بدون کل کل بلند شد و سوئيچش رو برداشت و رفت ... چند دقیقه بعد رفتم توی اتاقم تا لباسام رو عوض کنم ... یه تونیک تا روی رون پام به رنگ ابی فیروزه ایی که بالاش مثل یه کت روش بود ولی مال خود لباس بود دوخته شده بود و جلوی یقش به اندازه یه مسطتیل نگین های توپی ابی میخورد و پایین لباس هم بخاطر لختی لباس چین دار شده بود پوشیدم با یه شلوار جین مشکی تنگ و خلاص ... موهامو شونه کردم با کلیپس بالای سرم جمع کردم تا دیگه مزاحمم نباشن و جلوی موهام که کوتاه تر کرده بودم تا راحت بشه کج ریخت توی صورتم رو با شونه کج کردم و یه تل سفید که سه تا گل ابی کوچولو یه طرفش داشت رو زدم ... این تل رو هم مثل همین تونیکی که تنم بود با سیاوش که رفته بودیم خرید توی شیراز خریده بودم ... بعد موهامم یه رژ صورتی مایع زدم و از توی ایینه یه بوس کوچولو واسه خودم فرستادم و رفتم طرف در تا برم پایین که دم در اتاقی که دیشب با سیا توش بودیم یه مکث کردم ولی با صدایی که از اتاق شنیده میشد کنجکاویم گل کرد و رفتم سرمو چسبوندم به در اتاق تا بهتر بشنوم ...

دلم میخواست بفهمی که نباشی تلخ و سردم

شاید دیره ولی حالا میفهمم اشتباه کردم

از اون روزی که بهت گفتم

به چشمای تو دل دادم

نمیدونم چجوری شد

که از چشم تو افتادم

که از چشم تو افتادم

واست اصلا مهم نیست

که چقدر بی تو اشفتم

از این حسی که بهت دارم

نباید چیزی میگفتم


romangram.com | @romangram_com