#آوای_عشق_پارت_73
نمیدونم چرا ولی همیشه این اهنگ ارومم میکرد و دوسش داشتم ... با تموم شدن اهنگ منم مسیر برگشت رو در پیش گرفتم و چند دقیقه بعد توی پارکینگ بودم ...
آوا
اعصابم از عالم و ادم خورد بود دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار ... احمق بهم میگه احوالات خانوم خانوما ... اوای بیچاره تمام اون حرفاش بلوف بود ... ندیدی توی پارکینگ چطوری مسخرت کرد ؟ ... پسره ی مسخره با اون لبخند مسخره تر از خودش فکر کرده کیه که منو برده همچین جای رویایی و فکر کرده جواب بله رو فرتی میدم بهش..هه..خبر نداره چه خوابایی که براش ندیدم..اصن قبول ... این اقا عاشق من شده بالاخره میتونم امتحانش کنم که یه مدت واسه سرگرمی من بهترین کیسه ... اصلا یه مدت بازیش میدم بعد بهش میخندم و میرم اره اینجوری بهتره ...
همین طور که وسط اتاق راه میرفتم و حرص میخوردم یه صدایی بهم گفت مگه اون عروسکه دست توئه که میخوای باهاش بازی کنی و یه مدتم بعدم بندازیش دور ؟ ...
سرجام ثابت موندم و حرکتی نکردم..خو لابد هست دیگه اصلا اره عروسک منه به تو چه ؟
- اخه احمق هر عکسی یه عکس العملی هم داره مطمئن باش بدترشو تلافی میکنه ...
- مگه شهر هرته که بخواد بیاد اذیت کنه و تلافی کنه بعدشم د برو که رفتیم ؟ ..اصلا من یکی تا اینو به زانو در نیارم تا اشکشو نبینم ول کنش نیستم ...
- د اخه دختره خنگ بدتر سرت میاره ها گفته باشم..
- اه تو یکی خفه بمیر مگه ندیدی چجوری توی پارکینگ مسخرم کرد تمام حرفاش دروغ بود ...
خدایا دیوونه شدم با خودمم جنگ دارم ...
نشستم روی تخت و سرمو گرفتم بین دستام ... اخه چیکار کنم بابا ؟ ..ولی یه چیزی توی وجودم قلقلکم میداد که اگه راست میگی حرفتو به کرسی بشون ...
شاید بهترین راه واسه اروم کردن خودم از این همه حرص اذیت کردن اون بود ...
romangram.com | @romangram_com