#آوای_عشق_پارت_23


بلن شدیم و رفتیم واسه اماده شدن ... ربع ساعت بعد همه توی ماشین بودیم و به پیشنهاد و دعوت من قرار بود شام بیرون بخوریم و بعدشم یه دوری بزنیم..از اولی که سوار شده بودیم اوا با خودش یه سی دی اورده بود که هیچی ازش نگم بهتره ... اصلا معلوم نبود خواننده داره چی بلغور میکنه..اونوقت جالبی کار اینجا بود که اوا با صدای بلند باهاش میخوند و ورجه وورجه میکرد ... سرم درد گرفته بود از این اهنگ مخصوصا این که صداشم به عرش بود..دستمو دراز کردم و وسط جیغ و دادای پسره که صد در صد مست بود دستگاه رو خاموش کردم..اوا یه لحظه اروم گرفت تا ببینه چی شد و چطور شد ولی همین که فهمید من ضبطو خاموش کردم جیغش رفت هوا :

- اهنگو چرا قطع کردی روشنش کـن ...

این (کن) رو با جیغ گفت که فکر کردم گلوش جر خورد خدایی نکرده..اوش با اخم از توی ایینه نگاهش کردو بهش گفت : ا ... اوا سیاوش حق داشت منم داشتم کر میشدم این خواننده اصلا معلوم نبود چی داره میگه..

اوا اخم کرد و دست به سینه تکیه داد به پشتی صندلی و گفت : نکه اونور کم دیسکو و پارتی رفته گوشش به این اهنگا و صدا ها عادت نداره ...

منم اخم کردم درسته عاشقش بودم ولی نمیتونستم که جوابشو ندم پس برگشتم سمتش و گفتم : درسته که من چند سال اونور اب بزرگ شدم ولی بعد از یه سنی به بعد دیگه دور هیچ کار خلافی نرفتم و البته تا قبلش هم از دیسکو که خبری نبود ولی پارتی که من میرفتم یا صدای اهنگش کم بود یا اصلا نبود چون من به صدای بلند حساسم و سر درد میگیرم زود..

اوا پوزخند صدا داری زد و با همون حالت نگاهشو دوخت به خیابون های اطراف منم با اینکه لجم گرفته بود ولی دیگه چیزی نگفتم و برگشتم سر جای خودم ... سکوت بدی توی ماشین بود ... اعصابم خورد شد و دست کردم توی جیب کت اسپرت مشکیم و فلشم رو در اوردم،همیشه همراهم بود زدمش به جای مخصوصش و اولین اهنگی که من خیلی دوسش داشتم شروع کرد به خوندن :

نگو طفلی دل سپرده

یه نفر دلش رو برده

بگو چون عاشق قلبش

تا به حال از غم نمرده

میدونی زندگی سخته

بار حرف زور زیاده

اون کسی برده که قلبش

به دست غم نداده

نگو طفلکی منم من

من شهامت زیاده

هیچکسی هنوز تو دنیا


romangram.com | @romangram_com