نوشته: چیکسای (نرگس حسینی)
شوکا دختر عمو حسن ،رعیت ارباب تیمور، در حال آماده کردن تدارکات عروسی با نامزدش رسول میباشد. بهادر پسر تیمور بعد از سالها از فرنگ باز میگردد و به همراه دوستانش برای چند روز تفریح به روستایی که پدرش ارباب آنجاست میرود و در آنجا شوکا را می بیند و حادثه آفرین میشود. شوکا اشک می ریزرد برای بی پناهی و مظلومانه واقع شدنش... #عاشقانه #ارباب_رعیتی
رمان های مشابه