#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_86

+ لامصب با عشقم چیکار داری طرف حساب تو منم ...

- پس هر چی که گفتم گوش میدی حتی اگه بهت بگم جلو همه باید باهام عشق بازی کنی میکنی وگرنه عشقت پر .

آسا

وقتی دستمو گزاشتم روی کمر نورلانا زیر چشمی شهریار رو زیر نظر داشتم که چطور دندون هاشو ازعصبانیت روی هم فشار میداد .

هه چقدر پروعه با یه دختر دیگه اومده خونه ی نورلانا تازه براش غیرتی ام میشه .

برای در آوردن لج شهریار چشمکی زدم و به نورلانا گفتم :

- بیا بریم آشپزخونه ادامه ی اون مطلبی که رها خانوم گفتن رو هم تکمیل کنیم .

متوجه خجالت کشیدن نورلانا شدم ،برام عجیب بود دیدن اینکه خجالت کشیده از این حرف ساده .

یکم بهم خیره شد و ناگهان گوشه ی لبم رو ب*و*س*ی*د .

شوکه شدم ... الان نورلانا چیکار کرد ؟؟؟

بازو هاشو گرفتم و بهش خیره شدم .همه ی عصبانیتمو داشتم با فشار دادن بازوهاش خالی میکردم .

اگه شهریار اینجا نبود حتما یه سیلی ازم میخورد .

لبشو زیر دندونش گرفت تا صداش درنیاد ،همینجور داشتم فشار دستمامو بیشتر میکردم که شهریار ازش جدام کرد ،اگه نمیومد حتما از عصبانیت استخونای نورلانا رو شکسته بودم .

بی توجه به بقیه در سالن رو محکم کوبیدم و رفتم حیاط .

این کار نورلانا رو کجای دلم بزارم ؟ !

وای اگه نازنین بفهمه چی؟!اون به من اعتماد کرده که خواسته مردش بشم ولی من دارم اینجا چه غلطی میکنم ؟ !

هیچی دارم با یه نمایش دروغ پول عروسیو جور میکنم .

وقتی نورلانا دستشو گزاشت روی شونم نتونستم خودمو کنترل کنم .


romangram.com | @romangram_com