#آسای_من_(جلد_اول_و_دوم)_پارت_61

دشت شادي را ... آبیاري كن

نخل در آ تش شعله ور

گر چه شد بي سر

نو بتي د یگر گشته بار آور

شهد پیروزي خوشهء خرما

زورق و من ... ماهي و دریا

ممد نبودي ببیني

گریهء باران لاله رویاند از تربت یاران

گشته آبادان هرچه ویران شد

تربت یاران گلباران شد

« ممد نبودي ببیني شهر آزاد گشته

خون یارا نت پر ثمر گشته

ممد نبودي ببیني شهر آزاد گشته

خون یارا نت پر ثمر گشته

آه و و ا و یلا... كو جهان آرا

نور دوچشمان تر ما »

یه دوش یک ساعته گرفتمو حوله ی سفید رنگمو پوشیدم .

از حموم اومدم بیرون که یادم اومد لباس ندارم حالا چیکار کنم ؟


romangram.com | @romangram_com