#آسانسور_پارت_97
تاجيك- خانوم كمالي شما چرا؟
بعدم رو به من
تاجيك- از تو ام كه انتظاري نيست .....مطمئنم این دوتا رو هم تو خراب كردي
با ناباروي سرمو گرفتم بالا ...حالا این محسني بود كه به خنده افتاده بود ...
تاجيك- ميشه بگيد به چي مي خنديديد؟ .... بلكه ما هم بخنديم
تاجيك- با تو ام صالحي
نمي دونستم چي بايد بگم
....تا جيك با اخم و محسني هم با لبخندي كه بيشتر به تمسخر شبيه بود ...بهم خيره شدن
تاجيك- صالحي؟
سريع به چشماش نگاه كردم كه تو همين لحظه يكي از همراهاي مريض وارد اتاق شد...
ببخشيد
همه برگشتيم طرفش ...
- اوف .....خدا خيرت بده مرد..... نجاتم دادي
romangram.com | @romangram_com