#آسانسور_پارت_48


بهزاد- بوش داره حالمو بهم مي زنه

يه دفعه نزديك بود از دهنم بپره.



.اخه ديلاق تو چي مي فهمي كه بو چيه ..كه هي زر مي زني

كه به جاش گفتم :



- احتمالا دكتر ياحقي وقتي داشته عملتون مي كرده حواسش نبوده ....و بينيتونو عمل كرده ...كه حالا نمي تونيد بوهاي خوبو تشخيص بديد

بهزاد- اين چه طرز برخورد با يه بيماره



- تو طرز برخوردتون با يه پرستار چيز درستي نمي بينم ..كه حالا انتظار داريد من درست برخورد كنم ...اقاي افشار عزيز

بهم با كينه خيره شد

بهزاد- مي دونم باهات چيكار كنم



همونطور كه هنوز در حالا جابه جا كردن متكا بودم



-خونه اخرش شكايته ديگه... مگه نه ؟

برو شكايت كن راه باز جاده هم دراز


romangram.com | @romangram_com