#آسانسور_پارت_27

-مگه نه

دوباره بهزاد داد زد...:

چرا كسي به فريادم نمي رسه

بر گشتم طرفش .

- .چرا به فريادت مي رسه ..فرياد من به اندازه فرياد شما گيراست ..مي خواي امتحان كنيم؟

با خشم بهم چشم دوخت..

بهزاد- من درد دارم...

- منم اعصاب ندارم... هر چقدر بيشتر داد بزني ...بيشتر خودتو خسته مي كني ..

-چون تا دكتر نیادو نگه ما نمي تونيم براي تسكين دردت چيزي بهت بدیم ....

بهزاد با عصبانيت سرشو كوبيد به بالشتش

-افرين...همینطور اروم باش

.داروهاي بقيه بيمارها رو دادم ....

چرخو حركت داد تا از اتاق برم بيرون...

بهزاد رو به من:

بهزاد - من مرخص بشم اولين كاري كه مي كنم ....

شكايت از توه

با ارامش بهش نگاه كردم..

مريضا و همراهاشون به من خيره شدن ...

romangram.com | @romangram_com