#آسانسور_پارت_17
نيما- هوي با توام جواب بده
گوشي رو قطع كردم و گرفتم تو دستم ....بلاخره به پارگينگ رسيديم .....
خودمو كه تيكه داده بودم به اينه جدا كردم و راه افتادم ....محمد دزدگير ماشينشو زد..چشم چرخوندم ...يه پژوي نوك مدادي ...
به هاچ بك غريبم كه بين اين همه ماشين مدل بالا واقعا غريب افتاده بود نگاه كردم ....
- دزد گير نداري كه نداري
-جيگرتو عشق است ماماني
-مگه من مردم ..سوئيچ ماشينو در اوردم و به طرف ماشين گرفتم و از خودم صدا در اوردم
بيب بيب
- ديدي تو هم دزد گير دار شدي ...ای قربونت چه ذوقیم می کنه
در ماشينو باز كردم و كيفو انداختم صندلي عقب
اينه رو تنظيم كردم و كمربندمو بستم ..
- .خدايا به اميدتو ..
چشمامو بستم و سوئيچ حركت دادم ....اما دريغ از يه صداي نيمچه مورچه اي
هي استارت زدم ..اما ...نه مثل اينكه قصد روشن شدن نداشت
- ببين بازي در نيار ديگه.... امروز حسابي از كارو زندگي افتادم ..جون مادر نداشتت روشن شو...باشه؟ ..افرين جيگرم....
يه بار ديگه ...با دست محكم كوبيدم رو فرمون ....
- مصبتو شكر......
كمربندو باز كردم.... كاپوت زدم و از ماشين پياده شدم ..
romangram.com | @romangram_com