#آسانسور_پارت_127
د برو كه رفتيم گريه
دو بار ديگه زنگ خورد نگاش نكردم ...كمي كه گذشت و اشكم داشت بند مي امد گوشيم دوباره زنگ خورد ...سرمو بلند كردم
به گمون اينكه صباست ..ديگه به شماره نگاهي نكردمو دكمه سبز رو فشار دادم
- چيه عين بختك افتادي به جون اين شماره...
- ادم مزاحم ... وقتي جواب نمي دم... يعني حوصله اتو ندارم ..نه حوصله تو رو ..نه اون دكتر درپيتتو ..فهميدي ؟
يه لحظه سكوت ايجاد شد و بعدم صداي نفسي كه با حرص خالي شد
محسنيي –كجايي؟
نفسم بند امد...
يعني درست شنيده بودم
صدام كرد
محسني – صالحي ؟
بينيمو كشيدم بالاو با ترديد
- بله
محسني – تو محض رضاي خدا... يه خرده عقلم تو اون كله كوچيكت داري ؟
محسني – من كه شك دارم داشته باشي
محسني – چرا هر چي زنگ مي زنن.. جواب نمي دي ؟
تمام تعجبم از اين بود كه ...چرا محسني.؟....چرا اون بهم زنگ زده بود؟..اين همه ادم...بايد اون زنگ مي زد؟
اشكام با شنيدن صداي عزرائيلم يهو قطع شده بودن
romangram.com | @romangram_com