#آرامش_غربت_پارت_128
آرمین ـ خونه من!
گیج تر شدم و گفتم:
ـ خب یعنی به نام خودته؟! این که اشکالی نداره!
آرمین ـ ببین ، جلوی خاله اونطوری گفتم وگرنه این خونه مالِ خودمه همه وسایلشم آماده اس و درواقع خونه مجردیم بوده! خوشتم نیاد باید اینجا زندگی کنی! خونه هایی که دیدم همه دور از اینجا بودن یا قیمتاشون نجومی بود و زیادی واسه تو بزرگ بودن....
با بیخیالی گفتم :
ـ بهتر! حوصله اسباب کشی نداشتم!
آرمین ـ تو کی حوصله داشتی! ولی به خاله نگو چون دوباره غر می زنه!
من ـ اگه خواستن سر بزنن بهم؟!
آرمین ـ اون موقع اشکالی نداره چون تو عمل انجام شده قرار می گیرن!
خندیدم و مخِ آرمین رو تحسین کردم...ولی تو یه لحظه پشیمون شدم و با شک پرسیدم:
ـ تنها زندگی می کنم دیگه؟
آرمین طوری نگام کرد که خجالت کشیدم و گفتم:
ـ چیزه منظورم اینه که ، مثلا خانوم همسایه ای کسی؟!
romangram.com | @romangram_com