#آنالی
#آنالی_پارت_39
واقعا، اسمش چیه؟
با کمی تامل گفتم:
گفته به کسی نگم، اخه فعلا با هم دوستیم.
دستشو به سمت دستم دراز کردو گفت:
منو تو هم باهم دوستیم، مگه نه؟
سری تکون دادمو دستشو محکم فشار دادمو گفتم: شاید اون دختر... همون راحیل، راضی نباشه که تو داری با من حرف میزنی!
سری به طرفین تکون داد و گفت:
تو مراجعه کننده من و دوست منی، اون با این قضیه مشکلی نداره.
_مطمئنی؟
شایان: آره
_خب، شاید اون پسر مورد علاقه من مشکل داشته باشه با این قضیه و من دلم نمیخواد، دلش بشکنه.
با حالت مغمومی گفت:
یعنی دیگه نمیخوای منو ببینی؟
باشک گفتم:
منظورت چیه؟
شایان گفت:
یعنی این رابطه اشتباست؟
اخمامو تو هم کشیدم و گفتم:
کدوم رابطه؟
شایان نگاهی به سمتی کردو گفت:
هیچی، سفارشامونو آوردن.
در حال خوردن هات چاکلتم بودم که شایانن گفت:
راستی تیپت خیلی قشنگه، اون پسر ناراحت نمیشه که تو اینقدر خوشتیپی؟
ابروهامو دادم بالا و گفتم:
اتفاقا اون عاشق تیپمه! ما به هم خیلی میایم، اون واقعا خیلی خوشتیپه و یه جنتلمن واقعیه!
شایان:حتما به هم میاین.
خندیدمو گفتم:
romangram.com | @romangraam