#آلاگل_پارت_95
_اگه واسش مهم باشي که جرات بازي کردن باهات نداره... اونوقت ميشي زندگيش کم پيش مياد کسي بخواد با زندگي خودشم بازي کنه ...!
نگاهي بهش انداختم و گفتم
_ميدوني چيه فرزاد اون حتي... با زندگي خودشم داشت بازي ميکرد!
_اصولا آدمايي که بلاتکليفن يا يه جاي زندگي بد ضربه خورده باشن به زندگي خودشونم رحم نميکنن چه برسه به ديگري...!چون ديگه چيزي واسشون اهميت نداره... چون انقدر داغونن که ميخوان بقيه رو هم به دام خودش بکشونه...البته نه همه.بعضي آدماي ضعيف اراده و..
من از عرفان هيچ چيز نميدونستم....! اصلا اون حرفي از زندگيش نميزد...
سري تکون دادم و با انگشتام بازي کردم
_فرزاد...تاحالا عاشق شدي؟
لبخندي زد و گفت
_نه...هنوز عاشقيو تجربه نکردم!ولي مطمئنم حس ناب و قشنگيه...اينکه دونفر عاشقانه همديگه رو بخوان!اينکه همه ي لحظاتشون سرشار از عشقشون باشه...
پوزخندي زدم و گفتم
_چطور انقدر مطمئني..؟اگه يه روزي عشقتم بهت خيانت کنه همين حرفارو ميزني؟؟
نگاه عميقي بهم انداخت و گفت
_تو چي ديدي از عشق که اين حرفارو ميزني؟
romangram.com | @romangram_com