رمان آلا

#آلا_پارت_97

سردار - هنریه!؟؟ میگم ماکان به تو برای چی پیام داده؟
- چون ادیتورش منم.
سردار - تو از من اجازه گرفتی ادیتور اون شدی؟
- مگه باید اجازه می گرفتم؟
سردار - نه این جا جنگلِ هر کی طبق قانون خودش.
- نیست مگه؟
سردار - جنگله؟ تکلیف جنگل رو هم روشن می کنم...
با اخم نگاش کردم. چی می گه؟؟ فاز برداشته؟ جو گرفته؟ چه مرگش شد؟!! با سکوت چند تا پیام رو خوند تا حرف میزدم می گفت : سیسسس .... سیسسس
یهو شماره گرفت با تعجب گفتم : سردار نکن، تو رو خدا سردار دیگه فعالیت های روزانه امو ازم نگیر...
سردار دستش رو به معنی صبر کن نگه داشت، صدا رو گذاشت رو بلند گو ... اسم کمال زاده بود ...
کمال زاده - جانم؟ جانم؟ دریا چشم، خیلی ستاره ی سهیل شدیا شیطون ...« سردار شاکی منو نگاه کرد و با تشر گفت»:ببین یارو! یه بار دیگه ، فقط یه بار دیگه شماره ات بیاد رو گوشی آلا من تو و اون تولیدی فکستنیت رو یه جا آتیش می زنم.
«کمال زاده هم در کمال آرامش .... آرامش ها! جواب داد»:
کمال زاده : آهان! اون وقت جنابعالی؟
سردار - شوهرشم.
کمال زاده قهقهه زد و گفت : شوهر کی؟ آلا؟
سردار شاکی نگام کرد. با تردید نگاش کردم! خب مگه من مهمم که این طوری میکنه!؟ معنی کاراش رو نمی فهمم!!
سردار - آلا ازدواج کرده. منم شوهرشم دیگه مزاحم نشو. دفعه دیگه با زبون حرف نمی زنم. وسلام.
کمال زاده - خودش مگه زبون نداره بگه؟ من باهاش حرف می زنم نگفته شوهر کرده.
با تعجب گفتم : به خدا دروغ می گه من سر show یکی دو بار زنگ زدم...
کمال زاده - آلا...
سردار داد زد : اسمشو نیار«شونه هام از ترس پرید، با تعجب نگاش کردم و سردار گفت»: فهمیدی یا جور دیگه بفهمونم بهت! با قانون با مشت و لگد؟
کمال زاده - برو بابا، لات و لوت، خیال برت داشته، فکر کردی برات می مونه؟ دختره ی مغرورِ از دماغ فیل افتاده دوست پسر دو روزشی.
«کمال زاده قطع کرد و سردار شماره رو توی بلک لیست گذاشت، تو تلگرام هم چک کرد، صفحه ی چت تلگرام رو شاکی نشونم داد و گفت»: این چیه؟
- من که جواب ندادم.
سردار - تو که جواب داده بودی، الان اینجا نبودی. یعنی آلا من یه نقطه ضعف دارم اصلاً هم کوتاه نمیام. حواست رو جمع کن، برام مهم نیست چی بینمونه چشمامو می بندم. هر چی دیدی از چشم خودت دیدی.

@romangram_com