#آلا_پارت_16
- عه دست...
کمال زاده بلندتر گفت:تو جووون بخواه... اما... اما آلا جون...
وا رفته به یه طرف نگاه کردم. گفت:یه شرط داره خوشکل خانوم، اونم این که دعوت منو بپذیری و بیای شام.
-آقای کمال زاده من سرم الان خیلی شلوغه.
کمال زاده :اَاَاَ ! آلا جون این نشدا!
- شما جا به من معرفی کنید من کل بچه های سیستم شما رو شام میدم.
کمال زاده - دختر جون من میخوام شام با تو بخورم، به سیستم من چیکار داری؟ یه شام دو نفره ی رومانتیک.
چشامو رو هم گذاشتم تا آرامشم حفظ بشه و گفتم:حالا جدی جا سراغ دارید؟
کمال زاده - جا سراغ دارم، چه جااایی!
- برای ده شب چقدر میگیرن ؟
کمال زاده - عه! آلا! حرف پولو نزنااا! خیلی ناراحت میشم!
-نه نه ، منو شما داریم یعنی از این حرفا داریم حساب حسابِ کا کا برادر ، بفرمایید چقدره.
کمالزاده -من خودم طرف حسابم .
-آلمان برای شماست ؟
کمالزاده - برای من نیست برای یک بنده خداییِ ولی من و اون نداره .
- ای بابا «با خنده گفتم»:شما انگار باهم ندارید !
کمالزاده خندیدو گفت: ای شیطون تیکه میندازی.
- نه ، من جسارت نمیکنم شما جای برادر بزرگ من هستید ، احترامتون واجبِ.
کمالزاده -من داداش هیچ کس نیستم علی الخصوص آلا .
«از بس که هیزی به همه چشم داری دیگه!»
-چه بد !باشه جای پدر منید، میخواستم سنتونو فاکتور بگیرم .
کمالزاده- آلا جون داری شوخی شوخی ناراحتم میکنی ها!بابا من همش چهلو چهار سالمه !
-اِ!
کمالزاده - آره بابا جوونم ؛ کسی باورش نمیشه من اولین بار دارم به تو میگم .
- دستتون درد نکنه منم به کسی نمیگم حالاآدرسو می دید.
@romangram_com