#آلا_پارت_119
شهین خانوم اول یه آن شوکه نگام کرد و بعد یهو انگار یادش اومد؛گفت:
- نه نه ! گفتم ناهار درست نکنی ؛ غذا که بود.
- چرا شهلا رو نیاوردید ؟ خونه نبود؟
شیرین - شهلا خونه است
مامان - وا پس چرا نیومد ؟!
شهین خانوم با خجالت گفت : شهلا کلا زیاد از خونه بیرون نمیاد.
مامان- چرا ؟خدایی نکرده مگه افسردگی داره ؟
شهین خانوم لباشو تا کجا به دندون گرفت و گفت : وااای ! خاک برسر من. افسردگی چیه ! نه اخلاقشه .
مامان - آهااان ! اخلاقشه «مامان به من نگاه کرد ، داشت خنده اش می گرفت ،» به سردار نگاه کردم ، خم شد از رو فرش یه آشغال کوچیکی برداشت ، دوباره زل زد به فرش ! بیا شد مادر هفت بچه ی بی پدر که زل میزنه به فرش و هی از فرش نیشگون میگیره ، اینم بی جنبه دیوونه نشه خوبه .
مامان و شهین خانوم هی حرف می زدن و شیرین سرش تو گوشی بود ، شیرین و یعنی بد جور آوردیم تو خط !
تو بی راهه نزنه بیفته گردن ما ! سردارم شبیه جارو برقی شده بود ، رفتم غذارو گرم کردم سفره رو چیدم و همه دور هم غذا خوردیم ولی سردار فقط با غذاش بازی می کرد بعد ناهار مامان رفت و شهین خانوم و شیرینم پشت سرش راه افتادن و قرار شد که تا ساعت شیش هفت خودمونو به مراسمشون برسونیم .
اون ها که رفتند، رفتم یکم دراز بکشم ، دیدم سردار دنبالم اومد تو اتاقم با تعجب نگاش کردم ، سر بلند کرد نگام کرد و گفت : یه قرصی چیزی داری بخورم ؟
- بذار یه هفته بگذره بعد قرصی شو .
سردار - سرم داره میترکه .
- معتاد نشی حالا ، معتادم بشی بابات میندازتت دورها .
سردار - کم مسخره ام کن .
- به جون سردار جدی میگم ؛ غذاتو نخوردی قندت افتاده ، سردردت برا اینه.
سردار - نوچ ! نشد من یه چیزی بگم آلا مسخره نکنه .
- ای بابا ! یه ژلوفن بخور.
سردار - ژلوفن ضعیفه!
- چیه ؟! تو ، تو عمرت ویتامین ث هم نخوردی حالا ژلوفن ضعیفه ، بخور بابا ، اصلا دارو هامو بده خودم بهت بدم. تو خطرناکی یهو چی میخوری میری تو کما ، آمادگیشم داری ، درجه یک و دو اغمایی.
سردار باز نوچ کرد و کیف دارو هامو داد و یه قرص برداشت و گفت :
- این چیه ؟«بهش نگاه کردم و گفتم»:
- سردار هر کدوم از ینا رو بخوری اسهال میگیری میمیری از حالا بهت بگم .« خودم داشت خندم می گرفت سردار با تعجب گفت»: چرا؟!
- چون همش مخصوص منه ، برای کمر یب*و*ست بده ، برای همین اینطوری طراحی کردن دارو هاشو .
@romangram_com