#آخته_پارت_98


- نه دیگه تو زحمت میفتی راهت هم دور میشه!

پوزخندی زد و زیر لب گفت:

- تا دو دقیقه پیش می‌خواست خفم کنه مثلا!

سپس ادامه داد:

- حالا بیا نمک گیر نمیشی.

- گیرم شدم بعد چی میشه؟

خندید و با سر پسرک آن گوشه خیابان را نشان داد و گفت:

- خدارو چه دیدی شاید اوس کریم خیری انداخت وسط.

منظورش را نفهمیدم با اخم گفتم:

- بله؟


romangram.com | @romangram_com