#آخرین_شعله_شمع_پارت_56

نفسی گرفت.درست مثل من !
-در ثانی من واقعا لطفی نکردم من وقت آزاد تورو برای سه سال خریدم...تنها کمکم همون خونه پدریمه که چون نزدیک به خونه خودمه و امنیتتون را تامین می کنه ، ترجیح دادم سوئیت بالایی را اجاره کنید..و تمام..
مقابلش خم شدم تا کاملا رو در رو باشیم
-بیا برای همیشه این بحث را همین جا تمومش کنیم...دقیقا از وقتی که پا تو خونه پدری من گذاشتید ، هم تو وهم توکا، شدید مهمون من..مهمون کیان..و من تا ته توانم از این مهمانها حمایت می کنم.تا هر وقت که بتونم.....
چشمهاش برای لحظه ای چنان درخشید که مطمئن شدم حرفهام تاثیر لازم را گذاشتند.
-یعنی خیالم راحت باشه که دیگه قرار نیست رودست بخورم؟
-نه رودست و نه حتی انگشت بخوری
لبخند خبیثانه ای زدم. لبخند زد و گفت:( توکا در امنیته؟)
-هم تو و هم توکا..البته اگه مثل وروره ادامه بدی تو همین مسیر یه هول کوچولو بهت می دم و پرتت می کنم زیر ماشین و خلاص..برای تمام عمرم خلاص میشم
با شیطنتی که غافلگیرم کرد ، گفت:( مگه قراره تا آخر عمر تحملم کنید؟ )
شیطنت هم به اون صورت واون نگاه مظلوم میومد.
-قرار نبود به این زودی ازت خواستگاری کنم ولی حالا که فهمیدی منظورم چیه دیگه نمی تونم زیرش بزنم
بلند خندید. اولین بار بود که صدای خنده ش را می شنیدم.
-طفلک زنتون اگه بشنوه
-من زن ندارم
دوباره جدی شد و با مِن مِن گفت:( یه..یه دروغ دیگه...)
-یادم نمیاد راجع به زنم حرفی زده باشم
نگاهش پایین رفت و روی انگشت حلقه ام قلاب شد
-حلقه تون؟
-این حلقه ازدواج نیست...با خودم عهدی بستم که تا کاری را که می خوام انجام ندادم این حلقه تو همین انگشت باشه...یه جور یاداوری به وفای عهده...البته یادگاری هم هست از عموم...
نفسش را به بیرون فوت کرد.
-پس اون اتاق نیلی ؟ اون وسایل زنونه؟
-بگذار جواب این یکی را ندم...شاید خیلی شخصی باشه و مجبور بشم دروغ بگم...تو که نمی خوای دروغ بشنوی؟ هان؟
سری به علامت نفی تکون داد.
-کی باید کارم را شروع کنم؟
-به محض اینکه عمو مرخص شد...احتمالا فردا...
اوهومی زیر لب گفت و هم قدمم شد.
*************
حتی نتونست سه ثاینه توی اتاق بمونه و در حالیکه نگاهش را می دزدید با عذرخواهی زیر لبی، از اتاق خارج شد.
-الان بر می گردم
-حق داره...
-حق نداره
عصبی از اتاق زدم بیرون. از اینهمه بچگی و ترس حالم بد می شد. انتهای راهرو روی یکی از صندلیها جمع و منقبض نشسته بود.
-حالم از رفتارت بهم می خوره...

romangram.com | @romangram_com