#آخرین_پناه_پارت_165

لعیا گفت:
- هیچی؟؟؟؟؟
پناه گفت
- پس توله هاتون کوشن...؟؟؟؟
لعیا با حرص گفت:
- خفه شو بینم..توله چیه؟؟؟
- خب حالا انگار راستی راستی توله دارن...
یه نگاه به نسیم که قرمز شده بود انداخت:
- خاک توسرم توله تو شکم تو چه میکنه؟؟؟؟
بردیا گفت:
- خفه دیگه نمیبینی زنم داره اب میشه
- نترس این ابم بشه تازه میاد رو فرم
نسیم جیغ کشید:
- پنــــــــــــــــــــاه
- خب ..بچه پوکید ...
لعیا گفت:
- توله تو کجاست ؟؟؟نیوردی جیگره خاله رو..راستی به چه مدتی اومدید خدا خاله ایه رو بیامرزه ماها هم متاسف شدیم...پدرت ازمون خواست چیزی بهت نگیم..
- ..نمیدونم فعلا که حرف رفتن نیست ینی اصلا دلم نمیخواد برم بابا تنها میمونه شروینم کسیو نداره باید سراغ اونم برم....

romangram.com | @romangram_com