#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_69
وسط خندم بریده بریده گفتم:وای... قیافت .. شبیه ناظم.. کلاس چهارمم شده اونم.. وقتی حرصی میشد ابروهاشو ..میکشید تو همو دندوناشو محکم بهم فشار میداد
خوبه که میدونی چقدر از دستت حرصیم،پس راه بیفت از اینجا بریم بیرون
_موافقم،خب بگو کدوم رستوران؟
تا اینو گفتم ابروهاشو داد بالاو گفت:رستوران دیگه چیه؟
با یه لحن مسخره ای گفتم:رستوران یه مکانیه که ادما برای خوردن غذا،رفع گرسنگی و البته در صورت داشتن پول به اونجا مراجعه میکنند
دوباره اخماشو کشید توهمو گفت:میدونم رستوران چیه،منظورم اینه که چرا ما باید بر
یم رستوران
_وا،ینی تو نمیخوای مثله جنتلمنا این لیدی خشگلی و که همراهته ببری یه غذا بهش بدی؟
من اینجا لیدی زیبایی نمیبینم
پسره ی کلنگو ببیناااا
_خب شما حتما باید به چشم پزشکی مراجعه کنید چون من روبروتون وایسادم
چشماشو چند،ثانیه محکم فشار دادو گفت:خیلی خب راه بیفت
romangram.com | @romangram_com