#آقای__دیوانه_و_دلبر_پارت_2


این هلوعه چی داره غد غدمیکنه من پریدم بغلش ؟؟؟من به گور عمه ی خدا بیامرزم بخندم

خواستم دوتا تپل بارش کنم که دیدم یه زنه پریدبغلشوکلی جیغ جیغ کرد و از لابه لای حرفاش فهمیدم داره ذوق حرف زدن این اورانگاتونو میکنه،اه اه اه هیکلشم که بیسته

حالا انگار بچه دوسالس که از حرف زدنش ذوق مرگ میشن پسره ام که انگار نه انگار اون زنه داره تو بغلش جون میده یه نگا به من کردو تو افق محو شد زنه ام مثله بچه اردک دنبالش دویید منم مثله اسکلاوایسادم اینجا دارم چرت و پرت میگم ، وااااایییی ترااااانههههه

دره اتاقشو باز کردم که دیدم اخمالو نشسته روتختشو داره زیر لب یه چیزایی میگه که البته حدس اینکه داره چی میگه سخت نیست داره روح خودمو عممو مورد عنایت قرار میده

_درود بر ترتر خودم

تا صدامو شنید یه نگاه غضب الود بهم انداخت با جیغ گفت:زهرمار ،کوفت ،حناق ساعت چندهههه هااااا

چشمامو چرخوندمو گفتم:ای بابا همش دوساعت دیر کردما چته

کوفت ،گمشو برو برگ ترخیصمو بگی

منم داشتم یابو آب میدادم

وقتی دید حرکتی نمیکنم دوباره با جیغ گفت:عوی کرم ک شدی بحمدالله

_به من چه دستت شکسته پات ک معیوب نشده خودت برو

میری یا فیزیکی برخورد کنم؟

یه چشم غره بهش رفتمو از اتاق اومدم بیرون

ترانه سه سال پیش مامان و باباش و تو تصادف از دست داد منم خودمو کشتم تاروحیش برگرده الانم طبقه پایین خونه ی ما زندگی میکنه ،تک فرزنده ماشالا فامیلاشم هیچکدوم طرفشم نمیان ولی بابای من نذاشت تنها بمونه براهمین اوردش پیش خودمون یه کاریم تو شرکتی که خودش کار میکنه براش جورکرد

romangram.com | @romangram_com