#اگه_بدونی_پارت_70


با مظلوميت سمت اشوان گرفتمو گفتم:

_ اينو ميذاري؟

تک نگاهي به سي دي تو دستم کردو با خونسردي جواب داد:

_ نه.

خدايا منو بکش از دسته اين راحت کن. با دلخوري رو ازش برگردوندم که در کمال ناباوري سي دي رو از دستم قاپيدو

با يه حرکت داخله ضبط گذاشت. همينجوري که با تعجب بهش خيره شده بودم گفت:

_ بخاطره تو نذاشتم بخاطر خودم گذاشتم چون ظاهرا تحمل کردن اهنگات از خودت بهتره.

با حرص بهش نگاه کردمو چشم غره اي بهش رفتم که يه دفعه زد زير خنده.

ديووونه. خدايا اين حالش خوبه؟

_ به نعفته اونجوري بهم نگاه نکني وگرنه کار دستت ميدم.

تمام تنم گر گرفت. ديگه داشتم از دستش ديوونه ميشدم. يه ادم چقدر ميتونه مرموز باشه.

با بلند شدن صداي موزيک سعي کردم از فکر کردن به چيزاي الکي دست بردارم بيخيال به منظره ي زيباي بيرون

نگاه کنم.

امين رستمي “جز عشقه تو “

تو نگات يه حسيه دلم غم ميگيره

تو چشام نگا ميکني و دل ميميره

عشق تو نفسه مثه يه عادته

دل من براي عشق تو بي طاقته

جز عشق تو تو قلب من هيچي ديگه جا نداره

وقتي تو دنيا مي دلم کاري با دنيا نداره

کار ي با دنيا نداره

جز عشق تو تو قلب من هيچي ديگه جا نداره

وقتي تو دنيا مي دلم کاري با دنيا نداره

کار ي با دنيا نداره


romangram.com | @romangram_com