#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_61
با عصبانیت گفتم :
- من همه زندگی تو نیستم
این که حرف حالیش نمیشد پس بذار حرصش رو در بیارم . شاید هم حرفم اثر کرد و ولم کرد .یه نفی عمیق کشیدم و گفتم :
- همون اندازه که تو منو دوست داری ، منم به همون اندازه یه نفر دیگه رو دوست دارم . دوست داشتن ما دو طرفست . ولی من تو رو دوست ندارم . پس بذار من زندگیمو بکنم . انقدر خودخواه نباش .
صدای نفس زدن های عصبیش میومد . با داد گفت :
- الین منو عصبانی نکن . اعصاب منو خورد نکن وگرنه بد میبینی . نمیذارم دست هیچ کس بهت برسه . تو سهم منی . با زبون خوش دارم بهت میگم ، برگرد . چون پیدات میکنم . مطمئن باش . اون وقت این قدر ملایم باهات برخورد نمیکنم . من تا حالا نشده به چیزی که می خوام نرسم . هر چیزی رو که بخوام به دست میارم . پس بیخودی خودت و منو اذیت نکن .
چه بدبختیه ، گفتم بذارم برم شاید وقتی ببینه نیستم و اینقدر ازش بدم میاد که راضی شدم از همه چیز بگذرم و فرار کنم ، دست از سرم برداره ، فراموشم کنه . ولی انگار اشتباه فکر می کردم . لعنتی . با عصبانیت گفتم :
- هر غلطی که دلت میخواد بکن . نمی ذارم دستت بهم برسه . می دونی چیه ؟ تقصیر منه که وقتم و با حرف زدن با تو تلف میکنم . به مامانم بگو حالم خوبه . چون میخوام گوشی رو خاموش کنم . تا دیگه حتی صداتم نشنوم . تا وقتی هم که سایه نحس تو روی زندگیم باشه به خونه برنمیگردم
با عصبانیت گفت :
- تو این گوشی لعنتی رو خاموش نمی کنی ، الین منو دیونه نکن . بذار حداقل صدات رو بشنوم
- خاموش می کنم ببینم چه غلطی می خوای بکنی ، در ضمن تو دیونه خدایی هستی
با حرص گفت :
- پیدات می کنم الین ، اونوقت از گفتن تمام این حرفا پشیمون میشی
- تو خواب ببینی ، در ضمن بیخود دنبال من نگرد ، شاید تا اون زمان من ازدواج کرده بودم.
- لعنتـی ، لعنتـــ ــی ، خفه شو . این حرفا رو نزن
بعد داد زد
- الین اگه همچین غلطی رو بکنی زنده نمیذارمت . نه تو رو ، نه اون پسر احمقی رو که بخواد به تو نظر داشته باشه . پس اشتباه نکن .
- فکر کردی اینجا کجاست که واسه خودت همینجوری حرف میزنی . تهدید میکنی . اینجا تگزاس نیست ماکان خان ، هر غلطی که دلت می خواد بکن .
romangram.com | @romangram_com