#آدم_دزدی_به_بهانه_عشق_پارت_56

دوباره داد زد :
- میگم کجایی لعنتی . اون مرتیکه کی بود صدات کرد ؟تو با کی هستی ؟
- چته ؟ چرا داد میزنی ؟ گوشم و کر کردی ؟ هر کی که بود باز هم به تو مربوط نمیشه!!!
انقدر صداش عصبانی بود که اگه الان پیشم بود فکر کنم گردنم و میشکست
- الین روی سگ منو بالا نیار . اون کی بود اینقدر با صمیمت صدات میکرد . الین دیونم نکنم
- دوستم بود . در ضمن تو دیونه هستی احتیاجی نیست من کار خاصی انجام بدم
خندید. یه خنده عصبی و بلند .
- دوستت بود ؟ بهت گفتم تو مال منی. حق نداری طرف هیچ مرد دیگه ای بری . حتی به قول خودت دوست !!!
- هه هه ترسیدم . من مال هیچ کس نیستم . با هر کسی که دوست داشته باشم حرف میزنم . میگم .میخندم . دوست میشم . در آینده عاشق میشم و بعد هم ازدواج میکنم . الانم وقت ندارم به مزخرفاتت گوش بدم . دیدی که گفت منتظرمه
- خفه شو . خفه شـو لعنتی. پیدات میکنم الین. اگه زیر سنگم باشی پیدات میکنم . انوقت یه بلایی سرت میارم که از گفتم همه این حرفا پشیمون بشی.
- برو بابا
بعد هم گوشی و قطع کرد م. باز هم شروع کرد به زنگ زدن و ولی دیگه جواب ندادم . دلم خنک شد . این همه منو اذیت کرده بود . کم بود واسش حالا این حرفا
با تکون خوردن روشا روی پام به خودم اومدم و نگاش کردم . انقدر بامزه کش و قوس میداد به خودش که دلم میخواست محکم تو ب*غ*لم فشارش بدم .اروم ب*غ*لش کردم و کمرش و مالیدم و گفتم :
- روشا جونم . خانم خوشگله بلند شو بریم ناهار بخوریم .
- نمیخوام خوابم میاد
- بسته دیگه . بلند شو ناهار بخوریم بعد باز بخواب ، تازه امیر علی هم اومده
لای چشماشو باز کرد و گفت : - راستکی؟
- آره گلم راستکی

romangram.com | @romangram_com