#آکادمی_خون_آشام_(جلد_دوم)_پارت_51
مقابله مسئول کردم با رفتن برای دیمیتریکردن تشویق و سیستم با تاشا هستم . بهتر از بود این همه که
اولین برای دیروز بار با نقره ی چوبه ای کرده تمرین و نشان داده بودم که می توانم از پسش بر بیایم .
در حالی که از ، بودم خوشحال خودم عملکرد صبر و قراری برای تمرین بیشتر ند . شتما
به تمرینم همیشگی لباس اینکه محض را عملا ، پوشیدم به سمت کردم پرواز ورزش سالن . وقتی اما
سرم را کردم اتاقی داخل که دیروز در آن ، داشتیم تمرین به جز ندیدم چیزی سکوت و تاریکی .
همانطور که با ضربه ای چراغ را روشن می ، کردم در این فکر بودم تمرین نوعی دیمیتری شایدکه
انجام سری و عجیب می دهد . اطرافم را به نخیر . کردم یبررس دقت . بود خالی . خبری امروز از تمرین
با نیست چوبه . زیر لب گفتم : لعنتی « . »
« اون نیست اینجا ! »
جیغ زدم به اندازه ی و ده فوت به پریدم هوا . مستقیم و چرخیدم به قهوه و شده تنگ چشمان ای
مادرم . شدم خیره
« تو اینجا چی کار می » ؟ کنی به محض این هک جمله از خارج دهانم شد شدم ظاهرش متوجه . یک
کوتاه آستین کشی بلوز به شلواری مثل درست یگشاد و کِشی تمرینی شلوار همراه که پوشیده خودم
بودم . گفتم دوباره : لعنتی « . »
داد جواب سریع : زدنت حرف مواظب « باش . ممکنه رفتارت بی اما ، باشه ادبانه حد سعی اقل کن
اونطوری نباشه زدنت حرف . »
» ؟ کجاست دیمیتری «
بلیکوف نگهبان « تو نیاز و برگشته پیش ساعت چند درست . خوابشه رخت به داره استراحت . »
دیگه فحش ای سر بود زبانم که جلویش را گرفتم . بود خواب دیمیتریکه البته . بین بود شده مجبور
با تاشا انسانها خرید ساعات در و باشد میسولا در تمام عملا بنابراین ، کند رانندگی روز روشنایی طول
طول آشامان خون شبِ را احتمالا و بوده بیدار تازه است برگشته . آه ، اگر می کردن تشویق دانستم او
، رفتن برای به ختم اینجا می اصرار نداشت امکان شود کنم .
با « : گفتم عجله خب فکر کنم باشه این معناش که مرینت بی تمرین ... »
« ساکت اینا و باش رو بپوش . »
او تمرین دستکش نوعی به من داد که اما ، بود بوکس های دستکش شبیه نه به بزرگی و ضخامت آن ها
با این وجود . هر دو برای یک کار استفاده می شدند : دست کردن محفظت ها جلوگیری و از شدن وارد
ناخنها به . حریف بدن
در یحال که هایم دست را درون دستکس ها فرو می بردم با گفتم ترشرویی : « ما داشتیم با نقره ی چوبه
ای کار می کردیم . »
« خب امروز با این ها کار می کنیم . زود باش . »
romangram.com | @romangram_com