#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_97
یک نفر سلیقه ي قابل توجهی براي زدن تابلوهاي ي که گل هاي زینتی یا و درختان بی برگ را نشان می
.دادند ) تابلوهاي هنري طبیعی ( زیاد توجه نمی کردم
امشب با وجود این تابلوها باز هم سالن ناهار خوري از حالت کسل کننده اش در آمده به و سالن مجللی
تیدیل شده بود.گل هاي درون تابلوها عموما رزهاي قرمز یا و سوسن هاي سفید رنگ بودند.شمع هاي نورانی
در همه جاي سالن دیده می شدند.رومیزي از ها جنس کتان هایی به رنگ خون بودند که تاثیرشان بر محیط
فوق العاده بود.باورش سخت بود که اینجا همان مکانی بود که ساندویچ جوجه را ام در آن می
.خوردم.تزیینات سالن کاملا شایسته ي یک ملکه بود
میزها در یک امتداد چیده شده بودندو راهروي باریکی را وسط سالن براي رفت و آمد به وجود آورده
.بودند
محل نشستن هر کس هر کس از قبل تعیین شده بود و طبیعتا صندلی من به هیچ وجه نزدیک صندلی لیزا
قرار نمی گرفت او. کنار بقیه ي موروي ها در قسمت جلویی سالن قرار دادشت و من هم قسمت عقبی همراه
با نوآموزان دیگر می نشستم.هنگامی که وارد سالن شدم لیزا نگاه من را دید و لبخندي تحویلم داد.لباسی را
که تنش بود از را ناتالی قرض گرفته بود، لباس آبی رنگی از جنس ابریشم، بدون هیچ گونه نوار اضافی که
.روي پوست رنگ پریده او ي بی نظیر شده بود در. واقع سوئی شرت من در مقابل آن هیچ بود
محیط مهمانی ها همیشه یه همین شکل طراحی می شدند.میز روي سکوي جلوي سالن قرار می گرفت تا
همه ي بتوانیم زمانی که ملکه تاتیانا و دیگر سلطنتی ها ناهار می خوردند آن را ها ببینیم و آه و اوه راه
بیاندازیم.نگهبان ها محکم و رسمی کنار دیوار جاي می گرفتند.دیمیتري هم در بین آن ها بود، به با خاطر
آوردن اتفاقی که در سالن ورزشی روي داده بود حس عجیبی معده را ام پیچاند.نگاهش مستقیم به سمت
.جلو بود به و هیچ چیز توجهی نداشت
هنگامی که زمان ورود سلطنتی ها فرا رسید همگی ما محترمانه از برخاستیم و آمدن آن از ها راهرو را تماشا
کردیم.تعداد کمی از آن را ها می شناختم، بیشترشان فرزندانی در آکادمی داشتند.ویکتور داشکوف هم در
بینشان بود، به آرامی و همراه با عصا راه می رفت از. دیدنش خوشحال شدم، اما این خوشحالی زیاد دوام
.نیاورد زیرا متوجه شدم در برداشتن قدم هایش زیادي تقلا می کند
زمانی که گروه سلطنتی از ها جلوي ما عبور کردند ، چهار نگهبان با کت هاي هاي قرمز و مشکی ِ راه راه ،
موقرانه وارد سالن شدند.همه حاضران در سالن به ، جز نگهبانان کنار دیوار، بر اساس نمایشی وفادارانه و بی
مزه جلوي آن ها زانو زدند با. خستگی تمام فکر کردم ، رسم و رسومات زیاد و تقریبا پیچیده اي در مورد
سلطنتی ها وجود داشت.فرمانرواي موروي ها توسط فرمانرواي قبلی از میان خانواده هاي سلطنتی انتخاب می
شد.شاه یا ملکه ي زمان ِ حاضر نمی توانست فرمانرواي بعدي از را میان فرزندان یا نسل خودش انتخاب
کند، و انجمنی متشکل از افراد برجسته و خاندان سلطنتی وجود داشت که می توانست انتخاب فعلی با را
.دلایل کافی رد کند.هر چند این اتفاق به تا حال نیافتاده بود
romangram.com | @romangram_com