#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_61
" به خاطر همین بود که سعی داشتی این رازو نگه داري.ها؟ "
اگه تو اجازه می دادي آره، هنوزم این مثل راز پیشم می مونه.خب بالاخره کدوم راهو انتخاب می کنی راه. "
" خیر یا شر؟
" ... فکر کنم یه ادبی بکنمش "
" .دوشیزه هاتاوي، خودتون می دونید که نباید اینجا باشین "
" .یکی از سرپرست هاي خوابگاه کنارمان ایستاده بود، نارضایتی در تمام صورتش دیده می شد
وقتی می گویم میسون هم مانند من فکر می کند، شوخی نمی کنم او. همان قدر لاف می زد که من می
زدم.بلافاصله گفت : " ما دو نفر یه پروژه اي براي یکی از کلاس هامون داریم.چطوري می تونیم تحقیقمونو
" وقتی تو رز حبس خانگیه ادامه بدیم؟
سرپرست چشمانش را باریک کرد. " به نظر نمی اومد داشتید کاري شبیه تحقیق یا همچین چیزي انجام می
" .دادید
کتابی که کشیش به من داده بود را جلو کشیدم و تصادفا یکی از صحفه هایش را باز کردم.آن را روي میز
" .در دیدرس قرار دادم. " ما داشتیم، ام، روي این کار می کردیم
سرپیرست هنوز بدبینانه نگاه می کرد. " فقط یه ساعت یه. ساعت دیگه بهتون وقت می دیم این پایین
" . بمونیند، و بهتره ببینم واقعا دارید روي پروژه تون کار می کنین
" .میسون با قیافه اي جدي گفت: " بله خانوم.حتما
" . ما از دور شد اما همچنان نگاهش روي ما ثابت بود.گفتم : " قهرمان منی تو
" به کتاب اشاره کرد. " حالا این چه کتابی هست؟
" .یه چیزیه که کشیش بهم داده.راجع به مراسم سؤال داشتم "
.هاج و واج به من خیره شد
کتاب را ورق زدم. " اَه، این طوري نگاه نکن دیگه، یکم با علاقه .تر دارم سعی می کنم اسم یه زنی به اسم آنا
" .رو پیدا کنم
" .میسون صندلی اش را حرکت داد و کنار من نشست. " حالا شد.پس بیا بگردیم
شماره ي صفحه اي را انتخاب کردم و ورق زدم، وقتی به صفحه ي مورد نظر رسیدم، تعجبی نکردم گه
مطالب آن صفحه راجع به سنت ولادمیربود.شروع به خواندن آن فصل براي پیدا کردن اسم آنا کردیم.وقتی
هم که بالاخره اسمش را یافتیم انگار نویسنده چیز زیادي براي گفت نداشت. فقط یک نقل قول، آن هم از
:شخصی که در همان زمان ولادمیر می زیسته، آمده بود
به و همراه او کسی نیست، جز آنا، دختر ِ فایودور.عشق میان آن به ها همان پاکی و نجابت عشق برادرها
نسبت به خواهرهایشان است آنا. بیشتر وقت ها ولادمیر را در برابر حمله ي استریگوي ها محافظت می
کند.استریگوي ها که به قصد نابود کردن و او روح پارسایش، همواره در جستجو هستند.علاوه بر این در
romangram.com | @romangram_com