#آکادمی_خون_آشام_(جلد_اول)_پارت_15
.صدایم خیلی بی روح بود، به طوري که خودم هم صدایم را نشناختم
یا شایدم می خواید منو بفرستید تا جا یه تبدیل به .ح.ا.ف ش ه. بشم.باشه، این کارو بکنید، من هم تا شب "
" .نشده می رم
" .او دندان هایش به هم فشرد: " دوشیزه هاتاوي ،دیگه دارید چرت و پرت می گید
" .اونا یه پیمان دارند "
صداي دیمیتري بود،صداي لهجه داري که تنش سنگین موجود از را بین برد، همه به ما ي سوي او
.چرخیدیم.فکر کنم کایروا فراموش کرده بود که او آنجاست اما من نه
وجود او بسیار قوي از تر اینکه بود که نادیده گرفته شود او. همچنان کنار دیوار ایستاده بود و در پالتوي خنده
دار بلندش شبیه ِ کابوي به ها نظر می رسید به. من نگاه کرد، به نه لیزا، چشمان تیره اش مستقیم به من
.خیره شده بود
" رز می فهمه وازي لیزا چه احساسی داره، مگه نه؟ "
از درکی که کایروا هنگام نگاه بین و ما دیمیتري کرد خوشحال شدم." نه ... این امکان نداره.قرن هاست که
" .این اتفاق نیافتاده
" .دیمیتري گفت: " تابلو بود با! اولین نگاهی که بهشون انداختم، فهمیدم
.نه لیزا نه و من پاسخی ندادیم.چشمانم او از را برگرداندم
" .ویکتور از گوشه ي اتاق زمزمه کرد: " این به هدیه ست. یه چیز فوق العاده و شگفت انگیز
" .دیمیتري اضافه کرد: " همیشه بهترین نگهبانان اینو داشتند، تو قصه ها
کایروا با خشونت چرخید.پرخاش کرد: " قصه هاي قرن ها پیش.مطمئنا منظورتون این نیست که بذارم اون
" .بعد همه ي کارایی که انجام داده تو آکادمی بمونه
" ...دیمیتري گفت : " شاید اون سرکش و گستاخ باشه، اما اگر استعدادشو داشته باشه
" حرفش را قطع کردم: " سرکش و گستاخ؟ تو کی هستی؟ یه خارجی؟
" . کایروا گفت: " بلیکوف از الان نگهبان پرنسس هستند، نگهبان تایید شده ي ایشون
" شما یه کارگر بی ارزش رو براي محافظت از لیزا انتخاب کردید؟ "
این کاملا برایم داراي مفهوم بود )مخصوصا از زمانی که بیشار موروي و ها نگهبانانشان از رومانی و روسیه
بودند ( اما این توضیح در زمان حال به نظر زیرکانه تر می آمد.شاید من در آمریکا بزرگ شده بودم اما
والدینم از بیگانه بودند. مادر دمپایر من اسکاتلندي بود ) مو قرمز، با لهجه مسخره و( باید بگویم پدر موروي
.ام ترکیه اي بود
نتیجه ي این ترکیب ژن به من پوستی شبیه قسمت داخلی بادام داده بود.چیزي که دوست داشتم فکر کنم
ویژگی هاي یک پرنسس بی سرپرسیت نیمه بیگانه است و چیزهاي دیگري مثل چشمان ِ درشت ِ سیاه و
موهاي ِ قهوه اي فوق پر رنگ که معمولا مشکی دیده می شد.موهاي قرمز مادرم به را ارث نبرده بودم اما
romangram.com | @romangram_com