#سه_دوست_پارت_21
رزیتا داره باورم میشه . این که منم آدمم . این که میتونم درست زندگی بکنم . اینکه منم میتونم مثل بقیه آدما زندگیمو بکنم . میتونم خودمو باور کنم . وقتی تو در کنارمی خودمو آدم حساب میکنم . وقتی پیشمی خودمو کامل میدونم . وقتی پیشم نیستی میمیرم . وقتی نمیبینمت نفسم قطع میشه .
نگاهم کرد و گفت :
میتونی .
صورتشو بهم نزدیک تر کرد و گفت :
میتونی من و خودتو جای نیما و نگار بذاری ؟
به نیما و نگار نگاه کردم . خدایا اینجا چه خبره ؟ خودمو بذارم جای اونا ؟ یعنی چی ؟ نکنه اون چیزیه که تو ذهن منه ؟ باورش سخته . خیلی . --- نگو علی که تــــ...
- اتفاقا میگم . میگم که از 20 سالگی عاشقت شدم . نگو که تو نمیخوای بـــ...
- اتفاقا میگم . میگم که با دیدنت قلبم میایسته . میگم که دوستت دارم . میگم که اگر واقعا تو عاشقمی عاشقت میمونم .
با دستش صورتمو گرفت و لباشو گذاشت روی لبام . به آرومی لبامو میبوسید و من غرق در لذت میشدم . لباشو از لبام جدا کرد و با صدای لرزونی گفت :
نباید زیاد پیش بریم .
همزمان با تمام شدن آهنگ گفت :
تو مال خودمی . اینو بهت قول میدم .
romangram.com | @romangram_com