#پانزده_سال_کابوس_پارت_8

اه اه این دیگه کیه واقعا چقد گنداخلاقه بابا خیلی ازش تعریف میکرد خاک برسر فقط خوشگله اخلاق نداره که..!

لئون: دوباره که رفتی توفکر من موندم تو که همش توفکری چجوری تا الان زنده ای ؟!

دیگه داشت خونمو به جوش می آورد!مرتیکه نفهم ای کاش میدونس من کیم

لئون:ببین واسه من اگه حتی دختر رئیس جمهورم میبودی فرقی نمیکرد زودباش راه بیفت یا همش توفکره یا سربه هواست ...!

تاحالا هیچ کسی جرات نداشت با من این طوری حرف بزنه حتی بابام .! باهاش را افتادم سمت خروجی ... سوار یه ماشین خیلی شیک شد مشکی بدون سقف همون بنت لی خودمون بود همه بهش احترام میذاشتن اهو چه ابهتی من که چشم ودل سیرم انقد سوار اینجور ماشینا

شدم که دیگه حالم به هم میخوره حالا فک

میکنه من تا حالا سوار این جور ماشینا نشدم .

لئون: بعد رسیدن به مقر سوار هلی کوپتر میشیم حواستو جمع کن من دیگه نمیتونم جمع وجورت کنم .

جیل:لازم نکرده بهم بگی خودم میدونم حالا با هلی کوپتر کجا میخوایم بریم ؟

لئون: فرودگاه راکلی میریم باید یه عده ای رو نجات بدیم ..؟!

جیل:حالا کیا گیر افتادن ؟

لئون:سناتورو کلر با چن نفر دیگه گیر افتادن...


romangram.com | @romangram_com