#پانزده_سال_کابوس_پارت_74
لئون:اگه نزارم؟!
ایدا:بزورمیرم مگه دست توئه!
از بغلش بیرون اومدم!
لئون:عاشق همین لجبازیاتم باشه برو فقط چونکه نمیخوام کریس بلایی سرت بیاره میزارم بری ولی خیلی مراقب خودت باش!حالا تاسریع پشیمون نشدم برو
ایدا:باشه قول میدم! فعلا!
به طرف لوئیزرفتم:زیاد تعجب نکن ما از این کارا زیاد میکنیم راستی بابت کمکت ممنونم فعلا!
لئون******
با این حرفاش تا حدودی قانع شدم ولی دلم اجازه نمیداد همینطوری ولش کنم...
لوئیز:شما دوتا احیانن سرتون به یه جایی نخورده اون چن دقیقه پیش که داشتین همو قورت میدادین اون از قهقهه تون اونم ازبغل کردنتون!
لئون:عادت میکنی!تو فعلا زیاد با هلنا نبودی چون تا میای میبینی در عرض چن دقیقه هم باهاش دعوا کردی هم بغلش کردی هم گریه کردی!
لوئیز:من دیگه باید برم از مصاحبت با شما دوتا خل خوشحال شدم...
لئون:بیشتر بمون کجا حالا؟
romangram.com | @romangram_com