#پانزده_سال_کابوس_پارت_26

مرد خیلی عجیبی بود معلوم بود یکی از دارو دسته های خود سناتوره ...!

رانی :اه خاله کلر آدم بده همون فراریه!

باگفتن این حرف سریع سرمو برگردوندم ...آره خودش بود ...ولی وایساد چون یه سری مردم که تظاهرات تو بیرون فرودگاه راه انداخته بودن بعضیاشون خودشونو شکل زامبی درس میکردن و به آزارو اذیت راه انداخته بودن!

از قضا یکی از همون آدم گیر سناتور افتاد و اونو اذیت کردوبه شروع به ترسوندن سناتور کرد !

منم دیدم اوضاع قمر در عقربه به رانی گفتم بشینه تا من بیام !به طرف اون مردی که هنوزم داشت سناتورو مسخره میکرد رفتم وماسکو از روصورتش کشیدم!...

کلر:بسه دیگه بی مزه خجالت بکش!

مرد از ترسش که یه وقت دستگیر نشه فرار کرد که گیر محافظ سناتور افتاد واونو دستگیر کرد!...دوباره یکی دیگه از همین مردا رفت به طرف سناتور ولی واقعا این یکی بهش میخورد زامبی باشه ....نه این یه زامبی واقعی بود .

کلر: زود باش ازش دور شو اون یه زامبیه ....

ولی مرد اصلا حواسش نبود توسط زامبی گاز گرفته شد ...باصدای جیغ رانی از جا پریدم ...!

دیگه خیلی دیر شده بود سه تا محفظای سناتور گاز گرفته شدن وازبین رفتن هرچن که اونام تبدیل به زامبی میشدن!

فرود به شکل وحشتناکی بهم ریخت وصدای دادو جیغ مردم به هوارفت چون سه تا محافظای سناتور وباهمون فرد زامبی به مردمای دیگه حمله ور شدنو تعدادزامبیا هی بیشترو بیشتر میشد!

تو این گیرودار رانی روهم گمش کردم !


romangram.com | @romangram_com