#پانزده_سال_کابوس_پارت_125
جریکو:باشه دیگه نک خوری کن ...بهم میرسیم کرازر!
کرازر:گمشو شرتو کم کن...
شری: مگه کری عوضی میگم ولم کن...
کرازرشری رو چسبوند به دیوار خرابه کلیسا!
کرازر:چیه میترسی ؟!
شری:من از آشغالی مثه تو نمیترسم!...برو گمشو!
صورتشو ثانیه به ثانیه نزدیکم میکرد!
منم چاقو جیبیمو در آوردم محکم زدم توپاش...کرازر ازدربه خودش نالید منم زدم به چاک ...تاحالا به این سرعت ندوئیده بودم!
یه ماشین مشکی رنگ دیدم داغون بود همینطور که داشتم میدوئیدم یه پسر خوشمل ازتوش بیرون اومد...
سرعتمو بیشتر کردم چون داشت حرکت میکرد منم از پنجره ماشین داخل شدم
-:اه تودیگه از کجا پیدات شد...
شری:برو فقط گاز بده ....زودباش مگه کری!
romangram.com | @romangram_com