نوشته: Negar.B
دختری که نا غافل از دگرگونی هاش زندگیش، رو میگذرونه. دختری که درد روزای سخش رو از بهترین دوستش میچشه! دختری که طوفان واردو... تباهی به دست دوست
مطالعهیه دخترشیطون و مغرور که تونازونعمت بزرگ شده بایه برادر متعصب!اسم این دختر رها و اسم برادرش روهامه. این دخترخانوم مافقط فکرتفریح و خوشگذرونیش بارفیقاش و خانوادشه هیچ دوست پسریم نداشته و نداره و ازجنس پسروعشق بیزاره و عشق رو پوچ و مسخره میدونه اماخبرنداره که خودش بدجور غرق عشق میشه!
ناصر که خلبان است با مهین نوه عموی پدرش ازدواج می کند و در ماموریتی که به کشور عمان دارد کشته می شود. نادر برادر ناصر بر خلاف میل باطنی و با اصرار پدر و مادر با مهین ازدواج می کند. نادر که از زندگی با مهین احساس نارضایتی می کند با تلفنهای شیرین که از دوران دبیرستان عاشق او بوده به او متمایل می شود. مهین هم که متوجه این قضیه می شود #عاشقانه #اجتماعی
راز..! مثل یه ارایش نظامی برای حمله اس.. چیزی که زندگی سه تا دخترو ساخته و داره شکل میده.. دردایی که جدا از درد عشقه.. دردای واقعی.. دردناک.. مثل شطرنج باید عمل کرد.. باید جنگید.. باید مهره هارو بیرون بندازی.. تا ببری.. اما واسه بردن خیلی از مهره ها بیرون افتادند.. ولی باید دردسرهارو به جون خرید.. ریسک کرد.. باید با دردسر زندگی کرد..
در مورد دختریه به اسم محیا که کمی کمرو و خجالتیه…رشتشو خیلی دوست داره ولی از رفتن به دانشگاه می ترسه!! چرا؟؟؟ چون دانشگاه پره از پسر و این خانومم که اصلا نمی خواد به یه جنس مخالف روبرو بشه.. خب حالا ببینیم محیا خانوم چیکار می خواد بکنه.. … پایان خوش #دوست_دخترم_میشی #اجتماعی #عاشقانه
تقابل دو حس ، عشق و نفرت. دختری پرشور، شیطون،نازدونه و پسری آرام ، محجوب ،متین. اجبار و رسومات از دختر و پسر داستان ما شخصیتهای دیگری میسازه با 180درجه تفاوت... ️ #عاشقانه #اجتماعی #همخونه_ای 📚 #احساس_آرام
شایسته نفیسی دختربزرگ شده در یک خانواده متعصب سعی داره راهشو از اونا جدا کنه ولی………پایان خوش #پلیسی #اجتماعی #عاشقانه #گشت_ارشاد
قطب احساس روایتگر سه زندگی پر از فراز و نشیب است، زندگیهایی که هرکدام جایی به هم پیوند میخورند؛ افرادی که در صدد دشمنی با آنها برمیخیزند.انتقامهای پنهان، عشقهای عمیق و شادیهای از دسترفته، ذهنی فراموشکار، عشقی به سردی قطب و به گرمای احساس.
رمان در مورد ماهک دختری که فریب معلمش رو میخوره و پا فراتر از حریم میگذاره…. فصل اول زندگی ماهک براساس واقعیت است آقای مهدیان به خاطر شغلش توی سفارت، دائم السفره و مدام به کشورهای مختلف سفر میکنه و در این بین همسر و تنها دخترش رو هم همراه خودش می بره. در سومین سال زندگی توی یکی از کشورای حاشیه ی خلیج فارس، ماهک دختر آقای مهدیان با پسر یکی از خانواده های سفارت آشنا میشه. دست بر قضا اون پسر معلم درس فلسفه ماهک توی مدرسه هم میشه و این فرصتی میشه برای آشنایی بیشتر ماهک با کیان…
یه دختر با وضع مالی نه چندان خوب و البته بسیار خوشگل که به خاطر این خوشگلیش محیط کاری سالم گیرش نمیاد
در مورد دختری است که نطفه ای در بطن خود دارد که هرگز پدرش را ندیده است…
رمان ما پنج نفر راجب پنج تا دختره که باهم دوستن و همشون توی یه دانشگاه درس میخونن. دخترای داستان ما همشون طرز فکرای متفاوتی دارن که این تفاوت ها باعث تفاوت سرنوشتشون میشه. سرنوشت کاری میکنه که اونا با شش پسر همخونه شن و در مدت این همخونه بودن اتفاقای جالبی براشون میوفته که حتما باید خودتون بخونین. اینم بهتون بگم شخصیت ها و اکثر اتفاقای داستان واقعیه! امیدوارم خوشتون بیاد